جدول جو
جدول جو

معنی نان حلال - جستجوی لغت در جدول جو

نان حلال
(نِ حَ)
قوتی که به کسب و زراعت به دست آورند. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج). نانی که از ممر مشروع به دست آید. قوت و معاشی که از طریق کسب حلال و مشروع تحصیل شود، طاعت و عبادت. زهد و تقوی. (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نان حلال
روا نان
تصویری از نان حلال
تصویر نان حلال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نان کلاغ
تصویر نان کلاغ
پنیرک، گیاهی با برگ های پهن و چین خورده که همیشه رو به آفتاب دارد و با گردش آفتاب می گردد، ورتاج، توله، خبّازی، نخیلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
از میان رفتن و برچیده شدن یک اداره یا بنگاه، برچیدگی، در علم شیمی حل شدن ماده ای در حلال، مثل حل شدن قند یا نمک در آب، گشوده شدن گره، باز شدن
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ)
دهی است از دهستان دوستان بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 94 هزارگزی خاور ایلام و 2 هزارگزی شمال راه مالرو بان هلال پائین واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و دارای 150 تن سکنه. محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. این آبادی دردو محل به فاصله 4 هزارگزی واقع است. بان هلال سفلی 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
خون مباح. (آنندراج). آنکه ریختن خون او جایز است
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ حَ)
مقابل نمک حرام. (از آنندراج). صادق. امین. باوفا. راست. درست. باصداقت. (ناظم الاطباء). نمک به حلال. شاکر. حق شناس:
ندیده ای ز حریفان بزم کس واله
نمک حلال تری از شراب انگوری.
واله (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نِ گُ)
به معنی کلاج است و آن حلوائی باشد که عربان قطایف گویند. (برهان قاطع). نام حلوائی که به تازی قطایف گویند. (ناظم الاطباء) ، یک قسم نان بسیار نازکی که از نشاسته و تخم مرغ پزند و با شیرۀ شکر خورند. (منتهی الارب) (از برهان قاطع) (از آنندراج). رجوع به گلاج شود
لغت نامه دهخدا
(نِ کَ)
رستنی باشد که در زمین های نمناک روید و آن را به عربی خبزالغراب گویند. (برهان قاطع) (انجمن آرا). نام رستنی که در زمین نمناک بهم رسد. (ناظم الاطباء). نام گیاهی است دوائی و خوراکی که روی زمین پهن می شود و ثمرش مانند دکمه است و نام های دیگرش خبازی و انجیلک است. (فرهنگ نظام). گیاهی است دوائی که تخم آن را بر نان پاشند و بر زمین نمناک روید، کلاغ آن را دوست دارد. (آنندراج). گیاهی است که تخم آن را بر نان پاشند آن را زاغ دوست دارد به همین جهت نان کلاغ نامند. (غیاث اللغات) (از فرهنگ رشیدی) (از بهار عجم). رقمه. (منتهی الارب). خبازی. پنیرک:
باغبان گر بزندبانگ بباغ
قرص انجیر شود نان کلاغ.
جامی (از آنندراج).
پیش کسی که دیده به خال لب تو دوخت
نان کلاغ از گل حلوا نکوتر است.
قبول (از آنندراج).
، بعضی گویند اقحوان است. (برهان قاطع). اقحوان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نان کلاغ
تصویر نان کلاغ
خبازی ملوکیه پنیرک ورتاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمک حلال
تصویر نمک حلال
نمک شناس
فرهنگ لغت هوشیار
نیارش، بر چیده شدن، به هم خوردن، باز شدن گشوده شدن، برچیدگی، پراکنش پیوسته تفرق اتصالی) پراکنش خرده ها (اجزاء) بی آن که ویژگی خود را از دست دهند حل شدن باز شدن گشوده شدن، برچیده شدن تعطیل شدن متلاشی شدن، ضعف فتور استرخا، برچیدگی تعطیل، جمع انحلالات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
((اِ حِ))
حل شدن، گشوده شدن، از هم پاشیدن، ضعف، سستی، تعطیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
تصفيةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
Dissolution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
dissolution
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
растворение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
विघटन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
تحلیل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
দ্রবীকরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
kuyeyuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
çözülme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
용해
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
溶解
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
התמוססות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
การละลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
pelarutan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
Auflösung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
oplossing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
disolución
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
dissoluzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
dissolução
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
溶解
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
розчинення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انحلال
تصویر انحلال
rozpuszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی